هنوز هم قورباغه ابوعطا میخواند
قدیمها وقتی برای خانوادهای بدبیاریهای پشت سر هم پیش میآمد، میگفتند چشم و نظر خورده و باید برایشان تخممرغ در آتش گذاشت یا اسفند دود کرد تا دشمن به شاد نشوند.
قدیمها وقتی برای خانوادهای بدبیاریهای پشت سر هم پیش میآمد، میگفتند چشم و نظر خورده و باید برایشان تخممرغ در آتش گذاشت یا اسفند دود کرد تا دشمن به شاد نشوند. زیرا این دوستان هستند که در زمان ناملایمات تاسف و غصه میخورند درحالیکه دشمنان شادی میکنند و قورباغههایشان ابوعطا میخواند. البته به روایتی همه این حرفها موهومات بوده و هست که ناملایمات هر فرد، خانواده و یا ملت حاصل اشتباهاتی است که توسط خودشان و یا عوامل ناآشنا با مسائل پیچیده اقتصادی و اجتماعی به وجود میآید، همچون ایجاد صنایع سنگین، آب بر و آلودهکننده محیطزیست در غرب اصفهان که روزگاری به شمال کشور شباهت داشت و رودخانه پر آب زایندهرود آن را به بهشتی سرسبز تبدیل کرده بود اما همین مدیریت نابلد و شاید نابخرد بود که با ایجاد کارخانجات بزرگ و در ادامه صدها صنعت آببر و آلودهکننده، بهشتی را به جهنم تبدیل و به حال خود رها کردند تا ضمن ایجاد منطقه خشک، آلودهترین ناحیه کلانشهر و درنهایت استان شود و تا حدی آب موردنیاز شرب و کشاورزی را تحت تأثیر این خطای بزرگ قرار دهد که البته فاجعه به همینجا ختم نشده زیرا برداشتهای بیرویه آبهای استراتژیکی
در سطح استان به دلیل حذف تدریجی زایندهرود، جامعه کماطلاع و شاید بیاطلاع را ناگزیر کرد برای رفع نیاز خود با همیاری مسئولانی بیاعتنا و کمتوجه به حفر هزاران حلقه چاه بپردازند و سالی چند نوبت عمق آن را پایینتر ببرند تا حجم آبهای زیرسطحی و محافظ ارتفاع گسلها پایان یابد و بحران تازهای به نام فرونشست زمین به چالشهای قبلی ازجمله آلودگی هوا و بیآبی افزوده شود و در ادامه همچنان جدی گرفته نشود تا همه سازهها را در خود ببلعد که در حال حاضر 380 شهر و شهرستان و 9 هزار و 700 روستا را در سطح کشور مهیای خطری به نام زلزله خاموش قرار دهد. دکتر مهدی زارع استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله و رئیس شاخه زمینشناسی فرهنگستان علوم دراینباره میگوید: «عوامل متعددی ازجمله سدسازی، تغییر اقلیم، مصرف ناکارآمد آب توسط کشاورزان و صنایع و استفاده از سفرههای زیرزمینی بهعنوان منبع چاههای غیرقانونی استحصال آب کشاورزی، باعث شده است وضعیت فرونشست زمین در ایران بحرانیتر شود. در این میان بیش از 90 درصد از فرونشست زمین در ایران به دلیل برداشت وسیع از آبهای زیرزمینی رخ میدهد. حدود 550 کیلومترمربع از زمین در
تهران و اطراف آن بهطور متوسط در حال فرونشست است. میتوان پیشبینی کرد استحصال مداوم آبهای زیرزمینی تا سال 1430 به فرونشست بیشتر زمین و از بین رفتن بیشتر آبخوانهای ایران و همچنین آسیبهای شدید به زیرساختهای فنی مانند جادهها، خانهها و سیستمهای تأمین آب منجر میشود. 14 کلانشهر کشور درگیر فرونشست زمین هستند و بر اساس آمار وزارت نیرو 70 درصد دشتهای کشور به دلیل سوء مدیریت در بحران هستند. فرونشست زمین به شهرهای بزرگ با پروژههای بزرگ ساختمانی محدود نمیشود. در بسیاری از مناطق ایران شکافها و گودالهای عظیمی در سالهای اخیر در زمین ظاهر شدهاند. عوامل متعددی ازجمله سدسازی، تغییر اقلیم، مصرف ناکارآمد آب توسط کشاورزان و صنایع و استفاده از سفرههای زیرزمینی بهعنوان منبع چاههای غیرقانونی استحصال آب کشاورزی، باعث شده است وضعیت به نقطه بیبازگشت برسد تا جایی که ایران بهطور متوسط با سرعت حیرتانگیز شش سانتیمتر در سال فرو میرود. نفوذپذیری آب زمین و تبدیل دشتهای حاصلخیز به بیابانهای بایر نتیجه این وضع است و سیاستگذاران همچنان بر پیگیری راهبردهای غلط 70 سال اخیر اصرار دارند. صنایع پرآب در مناطق بیابانی
مانند شهرستان کاشان در استان اصفهان در حال گسترش است، صاحبان کارخانههای فولادی با خرید زمینهای کشاورزی دیم، کارخانههای خود را در مناطق خشک توسعه میدهند. در سایر مناطق خشکشده مانند دشت همدان، نیروگاههای حرارتی در حال تخلیه سفرههای زیرزمینی هستند، زیرا برای برجهای خنککننده خود به مقدار زیادی آب نیاز دارند.» طبق گزارش مؤسسه تحقیقات آب وزارت نیرو، سطح آب دریای خزر پس از بالاترین تراز خود در 80 سال اخیر که در سال 1374 میلادی اتفاق افتاده با سیر غیریکنواخت در حال کاهش است. بیشترین میزان این کاهش نیز در بازه زمانی سالهای 1387 تا 1394 میلادی به وقوع پیوسته و این رخداد کاهش قابلملاحظه آبدهی رودخانههای مهم شمال ازجمله رودخانه ولگا همزمان بوده است. البته طی سالهای اخیر افزایش دمای هوا و اثرگذاری آن بر میزان تبخیر و هدررفت آب در روند تغییرات سالانه و نوسانات آب تأثیر داشته است که به گفته کارشناسان کاهش تراز دریای خزر علاوه بر تهدیدات محیط زیستی و نابودی گونههای ارزشمند گیاهی و جانوری، خطری برای امنیت غذایی کشورها محسوب میشود. بحرانهای اقتصادی و مشکلات در تأمین انرژی نیز از دیگر پیامدهای این موضوع است
تا قورباغه این بار در مسیر نابودی، ابوعطا بخواند!
ادامه دارد